احساس نویسی

خدایا دست بقیه رو بگیر ، اونا بیشتر از من کمک میخوان ...

خدایا دست بقیه رو بگیر ، اونا بیشتر از من کمک میخوان ...

خدایا متشکرم ...

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ فروردين ۹۵، ۱۱:۴۲ - دخترک
    ممنونم

21 آبان - پست بد

پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۵۰ ب.ظ
چرا انقدر ناامیدی ؟؟؟ واقعا چرا !!!خیلی از نظرات چه خصوصی چه عمومی منو تشویق میکنن که امید داشته باشم !!!امروز داشتم یه چیزی رو نگاه میکردم که خیلی بهم امید داد ...داشتم پروژه های اولیه ام رو درباره کامپیوتر میدیم !!!   همه تو استعداد من مونده بودن یه بچه که میتونست طراحی وب کنه !!!ههه ...خیلی حس خوبی بود رفتم به روزایی که اصلا هیچی برام مهم نبود - فقط به کارایی که میکردم فکر میکردم - پروژه ها ، ایده ها ، خطا ها !!!روزایی بود که نمیتونستم - ولی انقدر تمرکز میکردم که موفق بشم.کاش اون روحیه رو الان داشتم - انگار اصلا من نبودم.کسی که 7 ساعت فقط داشت یه کار رو انجام میداد ولی خسته نمیشد - از جنس فولاد بود.وای عاشق اون روزام که پیشرفت کردم و وبسایت راه اندازی کردم - بهترین روز زندگیم ...نمیدونم چرا بعد از موفقیت با سر میخورم زمین ...چرا ناامیدم ؟؟؟فکر کنم من قبلا خیلی موفق بودم ولی به یه دلایلی نتونسم موفقیت ام رو ادامه بدم - امیدم رو از دست دادم ...جدیدا هم با یه شرایطی روبه رو شدم که این اتیش رو شعله ور تر میکنه... انقدر گفتم که دیگه خسته شدین !!!گاهی وقتا میخوام رها شم از همه چیز ...کاش میشد چیزایی رو میخوای نگه داری - چیزایی رو هم که نمیخوای از ذهنت پاک کنی ...امشب چیزی نداشتم که بگم.انقدر هم از درد و نا امیدی .... گفتم - حالم داره از خودم بهم میخوره.نمیدونم امشب چی گفتم یعنی همش میخواستم بنویسم ولی هیچی به ذهنم نمیرسه ...احساس هم مثل خودم امیدشو از دست داده نمیتونه بنویسه ...دو روز دیگه سالگرد مرتضی پاشاییه ...وای امروز هم سالگرد یه جون 17 ساله بود ...چهار سال پیش سکته کرد و فوت شد.هعی ...همیشه تلخ میشه ...ممنون میشم یه فاتحه بخونین واسه همه کسایی که تو امروز فوت شدن ممنونیا مهدی ...پی نوشت : از این به بعد پست ها با یه سایز بزرگتر نوشته میشن

نظرات  (۵)

من هیچی نمیگم. فقط اینو میگم که سعی کن دین و ایمانتو به خدا تو طول زندگیت از دست ندی. همین.


سالگرد مرتضی...... خیلی حالم داغونه....
شنبه وبمو آپ میکنم. جریاناتمو برای سالگردش مینویسم. وقت کردی خوشحال میشم سر بزنی.

خدا اون جوونو رحمت کنه.
پاسخ:
هیچوقت خدارو فراموش نمیکنم - همیشه هست و حسش میکنم. عصبانی میشم یه چیزی میگم توی دلم چیزی نیست. اخ گفتی بخدا اصلا نمیدونم باید چیکار کنم. حتما میمام ممنون موفق باشی ... یا مهدی
۲۱ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۱ عادل فنائی
سلام . . .
براتون روزهای پر از امید و شادی و عشـــــــــــــــق آرزومندم . . .
پاسخ:
ممنون از حضورتون خوشحالم میکنین موفق تر ببینمتون یا مهدی ...
سلام صبحتون بخیر خوبین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من چن وقته دارم با خودم تمرین میکنم امروز امیدوارتر از روز قبلم و... اینجوری خداروشکر بهتر شدم شمام دوسداشتین اینکار رو بکنین
در مورد نا امیدی اره راست میگین چن روز که تو این حس میره ادم دیه ببخشین ادم حالش از خودش بهم میخوره ..
بشینید و با خودتون ی تصمیم درست بگیرید بنظرم اون دختر خانوم فک کنم یجور اشناس خجالت رو بزار کنار و یبار خودت رو خلاص کن
البته ببخشید فضولی میکنم ...

بابت نظر خوبتونم ممنونمممممممممممم خیلییییییییییییییییییییییییییییییی
پاسخ:
الان که شبه و عالیم ممنون سعی میکنم همیشه - ولی به جایگام نگاه میکنم انگار حرکتی نکردم !!! نه من چیز هایی رو که مینویسم دوست دارم شما دخالت کنین نه اشنا نیست - خیلی پیچیده هست ممنون کاری نکردم خوشحالم کردین یا مهدی ...
۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۰:۵۳ خادم الجواد
گاهی گمان نمی کنی و میشود
گاهی نمی شود که بشود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدایی گدایی و بخت نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود.
عجیب غم وبلاگتون رو دوست دارم.
پاسخ:
منم غم های خودمو دوست دارم یه حس سرد و قشنگی به ادم میده - یه چیز تو مایه های پاییزه ممنون از حضورتون موفق تر ببینمتون یا مهدی ...