احساس نویسی

خدایا دست بقیه رو بگیر ، اونا بیشتر از من کمک میخوان ...

خدایا دست بقیه رو بگیر ، اونا بیشتر از من کمک میخوان ...

خدایا متشکرم ...

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ فروردين ۹۵، ۱۱:۴۲ - دخترک
    ممنونم

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احساس نویسی» ثبت شده است

امروز قرار بود من برم ... هه ...چه خیال خامی - میخوام امروز درباره موفقیت حرف بزنم:توجه کردین که موفقیت سه حالت داره :1- موفقیت همراه با خوش شانسی 2- موفقیت3- موفقیت همراه با بد شانسی قطعا از عنوان این پست میشه فهمید که موفقیت من نوع سوم هست.حتما میپرسین چرا ؟؟؟من همیشه توی یه کاری موفق میشم یه اشکالی توش پیش میاد - یعنی نمیدونم توی اوج خوشحالی بدترین اتفاق واسم میوفته ...خب سرتونو درد نیارم - دیروز من با پدیده ای روبرو شدم که بهش میگن میگرنخب میگرن چیست ؟ سردرد شدید یعنی تا ادمو به غلط کردن نندازه ول کن نیست.عوامل به وجود آمدن میگرن ؟ بزارین اینجوری بگم که میگرن هوشمند ترین بیماریه یعنی حتی از آندروید هم هوشمند تره یه طوریه که اگه بیکار ترین آدم روی زمین باشی سراغت نمیاد ولی خدا اون روزو نیاره که کار داری...  جوری زمینت میزنه که ...مثال بارزش امتحانای پایان ترم دانشگاه هست - کاری ندارم که ممکنه موقع امتحان سر آدم درد بگیره ...   نه!!!یعنی امتحان های ساده بازده صد در صد دارم ولی خدا اون روزو نیاره که یه امتحان سخت دارم یا دوتا امتحان توی یه روز دارم ...اون روز بجای 24 ساعت ، 48 ساعت میشه یعنی یه چشمت اشک باید باشه یه چشمتم باید درس رو بفهمه - یعنی عذابی که توی این شرایط فرد تحمل میکنه قابل توصیف نیست. دوست ندارم حتی به اون لحظه فکر کنین - بعدا من یه عادت بدی که دارم اینه که از مسکن ها اصلا استفاده نمیکنم !!!یعنی تمیز سر درد رو حس میکنم با تمام سلول های بزرگو کوچیکم ...  بگذریمبه نظر من مزخرف ترین بیماری جهان همین میگرنه - یعنی سر درد خیلی بده امیدوارم قسمت شما نشه.امروز نتیجه گرفتم که موفقیت همیشه همراه با بد شانسیه ( برای من )ولی همیشه نباد بی انصاف بود - اتفاق های خوب هم آدم باید درنظر بگیره :1- من موفق شدم که برم ...2- من امروز دانشگاه نداشتم 3- امروز سرم درد گرفت یعنی تا دو هفته هیچ سر دردی ندارم تضمینی پس میشه نتیجه گرفت که موفقیت خوبه ...حتی اگه با بدشانسی همراه باشه - میتونست از این هم بدتر بشه ...ممنون از نظراتون ...واقعا بهم دلگرمی میده ممنونم .....
۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۳
ehsas nevis
روز خاصیه ...روزی که پرسپولیس اولین بازیشو بعد هادی نوروزی انجام میده ...هعی ...انگار همین دیروز بود که داشت واسه تیم بازی میکرد ....امروز پر از اتفاق های خاص بود واسه من - انگار دارم موفق میشم که فردا برم ...هعی ...خدایا ممنونم ازت ...نمازم رو هم دارم مرتب میخونم انگار انرژی های مثبت شما جواب داد ...ممنون از همتون که انقدر به من لطف دارین !!! حس که امروز دارم حس خالی ای هست - یعنی هیچ حسی ندارم ولی دوست داشتم این حس رو با شما به اشتراک بگذاریم.میدونین توی این شرایط چیکار میکنم که حالم خوبشه ؟ ( حتما امتحان کنین )سعی کنین توی هر روزی که حالتون خوب نیست خیال پردازی کنین ...اگر نوشته های قبلی رو بخونین میفهمین که من چقدر رویا پردازم - یعنی کل روز دارم فقط به رویا هام فکر میکنم.این هم بده هم خوب ...بگذریم - میخواستم بگم که هر وقت حالتون خوب نیست به سه کاری که میخواین توی لحظه انجام بدین فکر کنین ...مثلا من الان دوست دارم ...1. شب باشه توی آسمونه پر ستاره - و توی یه الاچیق کنار دریا باشم ، تنها بشینم و به اسمون نگاه کنم و ستاره هارو بشمرم و همینجور بمونم تا خوابم ببره ...صدای اهنگ مورد علاقم هم خیلی اروم پخش شه !!!2. با یه ماشین ( Golf GTI ) توی جاده ای حرکت کنم که کاملا خلوت باشه و بسیار زیبا باشه - اینم بگم که اهنگ مورد علاقم هم با صدای بلند پخش شه - همینجور فقط برم ...3. خیلی دوست دارم فوتبال بازی کنم توی یه ورزشگاه 100 هزار نفری - دروازبان باشم ( من عاشق دروازبانی ام ) وقتی این لیست رو از خودتون درست میکنین یه حس خوب تمام وجودتونو میگیره - خیلی خوبه ...یه لطفی کنین و توی نظرات اگه دوست دارین - سه تا از کارایی که دوست دارین توی لحظه انجام بدین رو بنویسین اگرم خجالت میکشین اسم خودتون رو وارد نکنین !!!همیشه توی آرامش باشین !!!
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۶
ehsas nevis
سرم خیلی درد میکنه - یعنی داره منفجر میشه ولی میخوام این پست رو توی این شرایط بنویسم. امروز بالا خره فیلم سینمایی سر به مهر رو دیدم به اونایی که وبلاگ مینویسن این فیلم رو پیشنهاد میکنم فیلم قشنگیه !!!این فیلم عامل اصلی شد که من این وب رو راه اندازی کنم - خیلی قشنگ بوود حتما پیشنهاد میکنم ببینید امروز خیلی ها بهم لطف داشتند و بیشترین نظر هارو از زمان راه اندازی وبلاگ دریافت کردم - واقعا ممنونم ، نمیدونم دیگه چی بگم ...امشب میخواستم درباره اعتماد به نفس بنویسم ولی به دلیل سر در و این که اصلا خاطره روزانه نداشتم دیگه ادامه ندادم - شاید یه روز دیگه...امروز اولین روز محرم بود - به همه تسلیت میگم - امروز تصمیم گرفتم که دوباره نماز بخونم ولی امروز رو نخوندم فقط تصمیم گرفتم !!!من قبلا نماز میخوندم ولی فقط یه ماه - هیچوقت از یه ماه بیشتر نشد یا پام میشکست یا دستم میشکست اصلا یه جوری اعتماد به نفسم له میشد که دیگه نمیخوندم - واسم دعا کنین که بتونم بخونم ...    شما هم سعی کنین بخونین - احساس قشنگی به ادم میده ...ماه محرم ...هیچوقت شروعشو متوجه نمیشم یعنی الان هیچ حسی ندارم نسبت به دیروز ولی امروز با دیروز واسه خیلی فرق میکنه ...همیشه من محرم رو توی عاشورا فقط درک میکنم و تا میخوام توی حالش قرار بگیرم تموم میشه ...البته توی این یه ماه هر روزمون محرم بود واسه مسائلی که خودتون هم میدونین ( نگم بهتره  )هعی ...نمیدونم چرا بعضی چیزارو نمیتونم خوب درک کنم ...خدایا بهم کمک کن که بتونم درک خودمو درباره مسائل مختلف بالا ببرم.درباره آهنگ هم یکی از بچه ها نوشته بود که قبل محرم خودمو خفه میکنم تا محرم ...هعی ...   خوش به حال بقیه که اهنگ گوش میدن ...اهنگ های من که چهار فصل شده یعنی محرم و غیره محرم نداره همه روزا فقط دکلمه گوش میدم ( اگه گوش میدین توی نظرات معرفی کنید  )من ناراحت نیستم ولی - همه الان فکر میکنن که من داغون شدم که دارم از این اهنگا لذت میبرم ...  نه دکلمه ها قشنگن ...    به شما هم توصیعه میکنم.اینم بگم که من پست های خودمو مرور نمیکنم - املاء منم افتضاح هست - پس به بزرگواریتون ببخشید به امید فردایی پر از زیبایی ....
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۸:۲۸
ehsas nevis
حال این روزای من به بمبست خورده ، بمبست اول رو توی اول تابستون تحمل کردم - یجورایی شدم مثل مایع (مایع بودن دلیل علمی نداره از خودم درآوردم) یعنی هر باری که به یه مانع برخورد میکنم سعی میکنم یجوری خودمو تغییر بدم و از اون مانع رد بشم - فکر کنم همه انسان ها مثل مایع داخل ظرف هستند ...از بیرون تکون های زیادی میاد ولی باید به کاسه بچسبی (کاسه زندگی) بعضی موقع ها هم باید یه مقداری از خودتو از دست بدی !!!بعضی مواقع باید سعی کنی به چیز که هستی قانع باشی و به هر شکلی که شده به خودت چیز رو اضافه نکنی (مایع) زیاد شدن خوب هست ولی نه به هر قیمتی ...هعی ...توی کاسه من ترک های زیادی هست - خداروشکر از این ترک ها هیچ آبی بیرون نمیریزه ، ولی یه ترسی برای من بوجود آورده ...ترسی واسه از دست دادن مایع درونم ( فرصت ها ) - همیشه حواسم به این ترک ها هست.کاش میشد یکی هم حواسش به ترک های ما بود. توی این دوره ای که ما زندگی میکنیم همه ترک دارن ترک های بزرگ ترک های کوچیک !!!جالبیش اینجاست که بعضی از ترک ها رو هیشکی نمیبینه - ولی این ترک ها از درون ادمو داغون میکنه ، این ترک ها بدتر از ترک هایی هست که دیده میشه اخه کسی نمیتونه این ترک هارو درمان کنه  چون اصلا دیده نمیشه ...بعضی ها ظرف های محکمی دارن - بعضی ها مایع قشنگی هستن - مایه گرانبها ، بعضی ها ...زندگی مثل یه کاسه هست ...این متن بالا رو نوشتم اصلا هیچ فکری هم درباره این که چی بشه نداشتم و فقط حسی نوشتم و هیچ نخوندمش ...این متن رو میتونین ادامه بدین و هرچی دوست داشتین بنویسین و ادامه بدین .خدایا واسه همه ادم های روی زمین حداقل هارو بده تا به بمبست نرسن ( بجز من - من نمیخوام )
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۵:۲۱
ehsas nevis
سلام چرا باید از انتقاد نارحت باشم شاید باورتون نشه ولی هدف اصلی من از ساخت این وبلاگ انتقاد کردن شماست - یعنی دوست دارم درباره هرچی که میتونین نظر بدین - بد نیست که ادم ضعف های خودشو بدونه !!!قالب قبلی زیاد قشنگ نبود اگر هم همین قالب هم خوب نیست بگین تا عوض کنم ...    هیچی بهتر از این نیست که ادم ببینه که چیزایی که نوشته خونده میشه بی نهایت ممنون از نظراتون - خیلی خوشحالم میکنین درباره تبادل لینک هم بگم که هرکسی که دوست داشت لینک بشه فقط بگه ...اصلا هم مهم نیست لینک منو قرار میدین یا نه همین که میاین و به وبلاگم سر میزنین یه دنیا واسه من ارزش دارهیه کاری که خیلی دوست داریم اینه که از طرز نوشتن و محتوی هم اشکال بگیرین - نه این که بگین خوب یا بده بگین که چیکار کنم که بهتر بشه - چی میتونم اضافه کنم چی میتونم کم کنم از دست بلاگفا هم راحت شدیم خدایش عذاب بود - فقط بخاطر خانم حاتمی رفتم توی بلاگفا و الا من کجا بلاگفا کجا !!!این باعث میشه که رفته رفته بهتر بشم بازم ممنون که لطف دارین همیشه موفق باشین . همیشه همیشه همیشه ...
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۴ ، ۱۳:۳۰
ehsas nevis
قرار شد از اول احساس نویسی کنیم پس خاطره نمیگم امشب میخوام درباره ضعف گفتار خودم حرف بزنم.نمیدونم دیروز با امروز من گند زدم توی حرف زدن - اون از دیشب که عمم توی تلگرام باهم چت میکرد چیزایی که نباید میگفتم رو گفتم یعنی گند زدم ...دیشب هم داشتم چت میکردم به مدیر سایت چیزایی که واقعا اتفاق افتاده بود رو گفتم منو کیک کردن.دیروزم که گفتم کار پیدا کردم ، امروز بهش زنگ زدم گفتم من پشیمون شدم دیگه نمیام.چرا اینجوری شدم ؟؟؟؟نمیدونم نمیخوام کسی از درونم باخبر شه مثلا همین وبلاگ خیلی سعی کردم هیچ راهی ازم به جای نزارم به کسی هم نگم ولی بعضی مواقع میخوام به طرف بگم ولی خیلی خیلی غیره مستقیم .مسخره است بابا شما هم اینجورین ؟؟؟؟داداشم گفت تولد یکی از دوستام 12 آبانه تولده دوسته گفتم نه 14 آبانه "منظورم این بود که تولد دوستم 14 آبانه ، خیلی هم دوسش دارم " کسی نمیفهمه ولی کلا میگم. نمیدونم چرا میگم - خب چه مرگته ؟؟؟؟؟لعنتی الان به بی پولی خوردم کار هم ندارم بخاطر این ضعفم ...راستی چند وقتی هم هست نماز نمیخونم نمیدونم چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یه نماز میخوندیم اونم که دیگه ....فردا  دوباره شروع میکنم خدایش میخوام بخونم - خدایا من اونقدر هم بد نیستمهمیشه خدارو حس میکنم توی همجا - ممنون خدایا که هستی . اخه این لولی که واسم گذاشتی سخته من بازیرو یاد نگرفتم - نمیتونم موفق شم واسه همون از سازنده بازی شکایت میکنمخدایا ....کسی فعلا مطلبامو نمیخونه میخوام بهت بگم - خیلی دوست دارم - خیلی - حتا اگه هر روزم پر از گریه ، درد ، ناراحتی باشه ...خدایا داره گریم میگیره - کمکم کن که حداقل بتونم اون رفتاری که تو دوست داری با دیگران داشته باشم خدایا کمکم کن که واسه چیزای کوچیک نارحت نشم ببخشید ...    خدایا به همه کمک کن که از زندگیشون یه درک درست داشته باشن خدایا ممنونم خیلی دوست دارم واسه همین لحظه ، واسه همین حال خوب ....فعلا تا فردا
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۷:۰۱
ehsas nevis
با کاری که دیروز گرفتم "بازاریابی نرم افزار " از امروز دارم احساس مسئولیت میکنم ...واقعا چطور میشه روی دیگران تاثیر گذاشت ؟یعنی هیچ کاری سخت تر از این نیست !!!یعنی موفق میشم ؟؟؟    باید اطلاعتمو بالا ببرم هیچکس همینجوری موفق نمیشه باید تجربه کرد - برام دعا کنینامروز بازی های زیادی داره - رئال مادرید - بایر مونیخ - منچستر - آرسنال و ...امیدوارم تیم مورد علاقه من " که یکی از موارد بالاست " برنده بشه یه سرگیجه نرمی هم دارم نمیدونم واسه استرس نرممه یا واقعا سرم درد میکنه - صبح بد ز خواب بلند شدم از خواب دیشب هم چیزی یادم نمیاد.خاطره خاصی امروز نداشتم و میخواستم یه چیزی توی امروز بنویسم "ساعت 12:46 ظهر" چون هنوز واسه خاطرات امروز جا دارم.میخوام درباره دوست داشتن حرف بزنم - واسم سوال شده اگه واقعا کسی رو دوست داشته باشی باید چطور بهش بفهمونی ؟نمیدونم زمونه عوض شده یا داریم دروغ میشنویم که میگن قبلنا دوست داشتن رو راحت تر میشد ابراز کرد ولی الان نمیشه کسی رو دوست داشت چون اگه متوجه بشه یا از تو خوشش نمیاد ، کلاس میاد ، مسخرت میکنه و در مواقع خواص اونم تورو دوست داره که اونم بازم برمیگرده به چیز هایی که داری مثل پول ، قشنگی و...واقعا چرا اینجوری شدیم ؟کاش خدا در کنار نمایش دادان زیبایی فیزیکی زیبایی درون رو هم نشون میداد ...هعی ...   توی پست بعدی میخوام یکی دیگه از تئوری هامو بزارم موفق باشین
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۰۹
ehsas nevis
سلام ...امروز مثل همیشه شروع شد تا اینکه صبح با اس ام اس بلند شدم یعنی کی بوود ؟از بانک بود که گفته پول برای شما واریز شده !!!    اه کاش اونی که میخواستم بود. لعنتی ...خب طبق معمول منتظر بودم تا ساعت 2 بشه بتونم دوستامو توی چت روم ببینم تا بتونم باهاشون دردو دل کنم. لعنت به این زندگی اخه با چه هدفی دارم زندگی میکنم ؟؟؟انقدر پشت سیستم بودم که حواسم نبود که نماز بخونم یعنی بودا ولی نمیدونم یه چیزی مانع میشد که از این ادم های مجازی دور بشم. خدایا همیشه پشتم بودی ولی هیچوقت شکر گذارت نبودم. از پشت سیستم بلند شدم باید میرفتم مراسم پدر بزرگ دوستم رفتم مراسمش جو خیلی سنگین بود. همه ناراحت بودن منم خیلی نارحت بودم هم واسه دوستم هم واسه کاپیتان پرسپولیس هادی نوروزی بیچاره ساعت 4 دیروز سکته کرده بوود فقط 30 سال داشت بیچاره زن و بچه هاش هعی ....اومدم خونه که فیلم سینمایی سر به مهر رو دیدم و خیلی دوست داشتم که این فیلمو ببینم از همه چیزش خوشم اومد تصمیم گرفتم منم مثل خانم حاتمی یه وبلاگی به اون صورت بنویسم و شروع کردم.من خیلی دوست دارم توی زندگیم پیشرفت کنم ولی همیشه انگار یه وزنه هایی به پام وصله شما هم اینجوری هستین ؟خیلی دوست دارم توی زندگی آدم خیلی خوبی باشم ولی همیشه بدم !!!!دوست دارم زندگیرو قشنگ ببینم ولی نمیتونم !!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۹:۵۶
ehsas nevis
سلام ...امروز میخوام اولین احساس خودم توی فضای مجازی بنویسم. امروز 10 مهر ماه 1394 است. ساعت 21:00چرا احساس نویسی ؟خب در جواب این سوال باید بگم که خاطره نویسی بیخوده ، چون آدم خاطراتشو مینویسه و خاطره هیچوقت نمیتونه احساس ادمو توی لحظه بیان کنه ولی احساس نویسی همه چیزو توی خودش داره و آدمو سبک میکنه.این وبسایت چرا راه اندازی شد ؟من امروز داشتم فیلم سینمایی "سر به مهر" رو میدیدم که خانم لیلا حاتمی توش بازی میکرد رو مدیدم. من قبلا احساس نویسی میکردم ولی توی اون سریال دیدم و دوست داشتم که تجربش کنم. و به نظر من ایده جالبی بود اصلا به خاطر خانم حاتمی دارم از بلاگفا استفاده میکنم. این فیلم ساعت 20:30 دقیقه شبکه افق تموم شد.چه انتظراتی دارید ؟انتظار دارم نوشته هام خونده بشه ، دیده بشه ، با کسایی که در حال انجام این کارا هستن آشنا بشم. و لطفا اگه هر چند نظر های کوچیک دارین بگین شاید زندگیمون بهتر بشه بحث پایانی :دیگه سریع بریم کارمونو شروع کنیم واسم دعا کنین .......
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۸:۴۲
ehsas nevis