زندگی یک چمدان است که می آوریش / بار و بندیل سبک می کنی و می بریشخودکشی،مرگ قشنگی که به آن دل بستم / دسته کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستمگاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم / به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرمگاه و بیگاه شقیقه ست و تفنگی که منم / قرص ماهی که تو باشی و پلنگی که منمچمدان دست تو و ترس به چشمان من است / این غم انگیزترین حالت غمگین شدن استقبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش / هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکشقبل رفتن بگذار از تهِ دل آه شوم / طوری از ریشه بکش ارّه که کوتاه شوممثل سیگار،خطرناک ترین دودم باش / شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باشمثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن / هر چه با من همه کردند از آن بدتر کنمثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز / مثل سیگار تمامم کن و دورم اندازمن خرابم بنشین،زحمت آوار نکش / نفست باز گرفت،این همه سیگار نکشآن به هر لحظه ی تب دار تو پیوند، منم / آنقدر داغ به جانم ،که دماوند منمتوله گرگی ،که در اندیشه ی شریانِ منی / کاسه خونی،جگری سوخته مهمان منیچَشم بادام،دهان پسته،زبان شیر و شکر / جام معجونِ مجسم شده این گرگ پدرتا مرا می نگرد قافیه را می بازم / ... بازی منتهی العافیه را می بازمسیبِ سیب است تَن انگیزه ی هر آه منم / رطب عرشِ نخیل او قدِ کوتاه منمماده آهوی چمن،هوبره ی سینه بلور / قاب قوسِین دهن، شاپریه قلعه ی دورمظهر جانِ پلنگم که به ماهی بندم / و به جز ماه دل از عالم و آدم کندمماهِ بیرون زده از کنگره ی پیرهنم / نکند خیز برم پنجه به خالی بزنمخنده های نمکینت،تب دریاچه ی قم / بغض هایت رقمی سردتر از قرنِ اتممویِ بَرهم زده ات،جنگل انبوه از دود / و دو آتشکده در پیرهنت پنهان بودقصه های کهن از چشم تو آغاز شدند / شاعران با لب تو قافیه پرداز شدندهر پسربچه که راهش به خیابان تو خورد / یک شبه مرد شد و یکه به میدان زد و مُردمن تو را دیدم و آرام به خاک افتادم / و از آن روز که در بندِ توام آزادمچشممان خورد به هم،صاعقه زد پلکم سوخت / نیزه ای جمجمه ام را به گلوبند تو دوختسَرم انگار به جوش آمد و مغزم پوسید / سرطانی شدم و مرگ لبم را بوسیددوزخِ نی شدم و شعله دواندم به تنت / شعله پوشیدم و مشغولِ پدر سوختنتبه خودم آمدم انگار تویی در من بود / این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بودپیش چشم همه از خویش یَلی ساخته ام / پیش چشمان تو اما سپر انداخته امناگهان دشنه به پشت آمد و تا بیخ نشست / ماه من روی گرفت و سر مریخ نشستآس ِ در مشتِ مرا لاشخوران قاپ زدند / کرکسان قاعده را از همه بهتر بلدندچایِ داغی که دلم بود به دستت دادم / آنقدر سرد شدم،از دهنت افتادمو زمینی که قسم خورد شکستم بدهد / و زمان چَنبره زد کار به دستم بدهدتو نباشی من از آینده ی خود پیرترم / از خر زخمیِ ابلیس زمین گیر ترمتو نباشی من از اعماق غرورم دورم / زیر بی رحم ترین زاویه ی ساطورمتو نباشی من و این پنجره ها هم زردیم / شاید آخر سر ِ پاییز توافق کردیمهر کسی شعله شد و داغ به جانم زد و رفت / من تو را دو... دهنه روی دهانم زد و رفتهمه شهر مهیاست مبادا که تو را / آتش معرکه بالاست مبادا که تو رااین جماعت همه گرگند مبادا که تو را / پی یک شام بزرگند مبادا که تو رادانه و دام زیاد است مبادا که تو را / مرد بد نام زیاد است مبادا که تو راپشت دیوار نشسته اند مبادا که تو را / نا نجیبان همه هستند مبادا که تو راتا مبادا که تورا باز مبادا که تو را / پرده بر پنجره انداز مبادا که تو رادل به دریا زده ای پهنه سراب است نه / برف و کولاک زده راه خراب است نروبی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم / با غم انگیزترین حالت تهران چه کنمبی تو پتیاره ی پاییز مرا می شکند / این شب وسوسه انگیز مرا می شکندبی تو بی کار و کسم وسعت پشتم خالیست / گل تو باشی من مفلوک دو مشتم خالیستبی تو تقویم پر از جمعه بی حوصله هاست / و جهان مادر آبستن خط فاصله هاستپسری خیر ندیدهَ م که دگر شک دارم / بعد از این هم به دعاهای پدر شک دارممی پرم ،دلهره کافیست خدایا تو ببخش / ... خودکشی دست خودم نیست، خدایا تو ببخشقشنگی اهنگ : 88%دانلود - حجم 8.10 مگابایت